متن آهنگ تاب و تب از ایهام و زانیار
امشب از دیدن من همه انگشت به دهان میمانند
همه خوب حال مرا حال و احوال مرا میدانند
گل نیلوفر من آتشی تازه بیا بر پا کن
من که در تاب و تبم تو بتابان و شبم زیبا کن
بیا و در شهر دل من پادشاهی کن
این تو این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از من و حالم …
وای عجب ماهی تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی با تو دردسر دارد
دل تورا امشب زیر سر دارد
به چه شبی بگو امشب مارا میطلبی
بگو همچون من در تاب و تبی در تاب و تبی
تاج سرم مگر از تو راحت میگذرم
تو را میخواهم با خود ببرم با خود ببرم